-
روز زن مبارک
پنجشنبه 20 فروردین 1394 23:11
سلام میلاد حضرت زهرا که به عنوان اسوه زنان عالم ، و به برکت نامش ، امروز روز زن و مادر نامیده شده ، بر همه مبارک. دهه فاطمیه یه برنامه ای بود آقای شهاب مرادی صحبت می کرد و می گفت : " حرف زدن فاطمی ، یعنی همیشه در حال استفاده از کلمات زیبا باشید در خطاب اطرافیانتون. مثل خود ایشون که به بچه هاشون می گفتن " ای...
-
سال جدید، برنامه جدید
پنجشنبه 20 فروردین 1394 11:47
سلام امیدوارم هر کسی که این متن رو می خونه ، هر جا که هست ، همین امروز یه هدیه خوب از دنیا بگیره! عجب سالیه این 94! شروعش که می گه " اصلا باهات شوخی ندارم" خب ما هم که خودمون قصدمون کار و تلاش بوده ، این که دیگه اینقدر زیر و رو کشی نداره که ! خلاصه که امسال ، سال کار و کار و کاره! برام دعا کنید که با شوق و...
-
سال نو مبارک
چهارشنبه 27 اسفند 1393 14:16
کنون در چمن امد گل از عدم بوجود، بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود به دور گل منشین بی شراب و شاهد و چنگ که همچو روز بقا هفته ای بود موعود هر سال از آخرای بهمن از این لوازم تحریری به اون یکی ، برای پیدا کردن یه کارت پستال قشنگ. یادتونه اون موقع ها ! یادتونه...
-
این منم ها!
پنجشنبه 21 اسفند 1393 16:06
سلام از دنیای پر از بشور و بساب سلام می کنم. شماها خوبید. خوش باشید همیشه. این پست فقط به دلیل این ویدیوی زیباست . خواستم شما هم ببینید. ذهن من گاهی همینطور پر از معجزه می شه. مثل همین دختر پر می شم از هر نگاهی به دنیا که خودم می خوام. اونوقت حتی یه جفت جوراب ارغوانی سرمه ای هم می تونه من رو ساعت ها شاداب کنه. یا یه...
-
بلاخره با هم رفتیم
شنبه 9 اسفند 1393 13:45
سلام دیروز خیلی روز خوبی بود. با دوستم که صبح ها می ریم پیاده روی ، رفتیم توچال. خانوادگی ها! یعنی فکر کنید که این همسران تنبل را هم بردیم. خیلی خوب بود. پسرانمان با برف های باقیمانده برف بازی کردند و آدم برفی ساختند. بیچاره ها امسال برف ندیدند که! http://s4.picofile.com/file/8173967600/%D9%85.jpg من کیک پختم و بردم و...
-
پی نوشت پست قبلی :)
سهشنبه 5 اسفند 1393 13:09
دیشب همسر از ماموریت آمدند. دقیقا همان زمانی که دو خط آخر را می نوشتم. در نتیجه در را دیر باز کردم و ایشان فکر کردند که من خواب بودم. وقتی در را باز کردم از لبخند عریض و طویل رو لبهام، با ابروهای بالا رفته و با احتیاط وارد شد و من می خندیدم. گفت:" چیزی شده؟ چی کار می کردی؟" منم با ذوق گفتم داشتم برات متن...
-
تو را دوست دارم
دوشنبه 4 اسفند 1393 23:44
تو را دوست دارم تویی که اولین بار که دستت را گرفتم بیشتر از گرمی ، از نرمی اش لبخند زدم. وقتی سر انگشت هایم را کف دستت کشیدم و خندیدم و گفتم " چه نرم". وقتی دستم را محکم گرفتی و لبهایت رو روی هم فشردی و خنده ات را خوردی. تو را دوست دارم تویی که خاطره نگاه های خیره ات تا آخر عمر توشه عاشقانه هایم است. تو را...
-
نامه ای به خودم
پنجشنبه 30 بهمن 1393 13:40
سلام امروز حالت چطوره؟ می بینی هوا چقدر بهاریه؟ بهار سال 94 داره می یاد! می تونی از امروز ، نه به فردا و نه به دیروز ، فکر نکنی؟ می تونی؟ می تونی! از پنجره بیرونو نگاه کن! این لحظه، این نور، این هوا، این سهم قشنگ تو از زندگیه! می تونی فقط همین سهم رو برداری؟ می تونی! فردا به تو ربط نداره! دیروز هم همینطور! فقط امروز...
-
آنفلانزای چی چی؟
دوشنبه 27 بهمن 1393 11:01
سلام یادتون می یاد گفته بودم رفتم پنیسیلین بزنم و بعد از تست تا مرز بیهوشی کامل رفتم؟ دکتر گفتن بهش حساسیت داری؟ هیچی دیگه همشهریام که این چیزا حالیشون نبود که ، گول نخوردن و به زور فرستادنم برا تست و بعله! مثبت بود و ما چقدر شرمنده شدیم وقتی دیدیم که آنقدر ها هم درد نداشت (حالا همه فامیل می دونن که ما چند صباح پیش...
-
اسب ام و کجا ببندم؟ سر زبونم!
چهارشنبه 15 بهمن 1393 15:11
سلام اتاق/پسر در حال فیگور گرفتن جلوی آینه با رکابی. من به همسر: دیدی این خال که بین دو کتفته، بین دو کتف پسر جان هم هست؟ همسر : خال؟ (رو به پسر) برگرد ببینم پسرجان! من: تازه این لک قهوه ای رو هم ببین رو شونه اش ! عین مال توعه! هیچی دیگه ! دوتاشون پشت به آینه و با کنجکاوی در حال مقایسه شونه و کتفشون بودن که پسر با...
-
بچه خوب
دوشنبه 13 بهمن 1393 18:54
ما بچه خوبی شده ایم. کارهایمان را انجام می دهیم. گوش شیطونه کر!
-
جک
سهشنبه 30 دی 1393 16:53
سلام خوبید؟ انشاله همیشه خوب باشید! برید اینجا ! http://20ist.com/archives/43299 این جک ها رو بخونید! خداییش روده بر شدم از خنده !. همیشه خوش باشید!
-
از همه جا
دوشنبه 22 دی 1393 13:18
* پسرم با کتاب قرآنش اومده و میگه : "مامان فهمیدم این آیه مال کدوم پیامبره؟". نگاش کردم نوشته بود " لقد خلقنا الانسان" . پسرم با ذوق گفت: " مال حضرت سلیمان دیگه! اونجا که می خواستن مورچه ها رو لقد کنن!!!!!" پسرم به لگدمال میگه لقدمال. قربون دست و پای بلوریت * و آنگاه که وبلاگ می خوانید ،...
-
قاطی پاتی
شنبه 20 دی 1393 13:50
یه وقت هایی هست که اونقدر احساس طفلکی بودن داری که دلت همدردی می خواد! دقیقا در همین وقت ها هر کی بهت می رسه یا نصیحت می کنه و یا سرزنش. اونوقت دردت می شه هزارتا! یه وقت هایی هم هست اونقدر از دست خودت ناراحتی که دلت سرزنش، توبیخ و حتی ... اونوقت رفتارها یی می بینی پر از محبت و دلگرمی که بیشتر احساس اینکه لایق یه فصل...
-
التماس برای نمره (2)
پنجشنبه 18 دی 1393 20:19
سلام یادتون می یاد اون التماس برای نمره ای که قبلا نوشته بودم. خب ! اون یه کم معقول بود. یارو رفته درس خونده ، ولی سر جلسه امتحان به هر دلیلی نتونسته خوب بنویسه و احتمال افتادن می ده. ولی این یکی دیگه نوبره! هنوز امتحان اشون رو ندادن http://s4.picofile.com/file/8162543126/IMAG0596.jpg فکر کنم خواسته ببینه کلا خودش رو...
-
خف.اش شب
جمعه 12 دی 1393 18:01
سلام حتما یادتون می یاد قضیه اون خف.اش شب های تهران رو ؟ چه روزگارانی بود! تا مدت ها از ترس تنهایی بیرون نمی رفتیم. اون زمان من دبیرستان بودم فکر کنم. همه مصاحبه هاش رو می خوندم و می دیدم. دختر عموم رو یادتون می یاد؟ با سوسکه زده بودن به تیپ و تاپ هم!؟ همون! لیسانسش دانشگاه تهران بود. سال 79. و به خیال خودش می خواست...
-
باباهای خوش شانس
پنجشنبه 27 آذر 1393 20:06
سلام همه کار می کنیم. از غذا پختن، تا شستن و رفتن و ببر کلاس و بیار و هر خرده فرمایشی دارن اجرا کن و بازی کن باهاشون و هزار تا گیر دیگه. اونوقت کی خوبه؟ بابا! چرا؟ چون همش با هام بازی می کنه. تازه مثل تو هی دعوام هم نمی کنه. می گم: من که اینقدر باهات بازی می کنم. بعدشم اگه تو هی حرصم ندی که من هی دعوات نمی کنم که . می...
-
خوب
سهشنبه 25 آذر 1393 23:59
راضی ام. دانشگاه عیادت مریض کارهای تز تمیز کاری خانه و استقبال. و چند کار عقب مانده مالی. خوبه. برای امروز خوب بود. الانم اگه فلشم قاطی نکرده بود تمومش می کردم. عیب نداره شب بخیر! خوشگله خانم!
-
برای خودم
سهشنبه 25 آذر 1393 09:24
این روزها خیلی حساس شدی! منتظری یه ندا بشنوی و اشک بریزی. خوبه که "ح" وقتی اشک می ریزی ناراحت نمی شه. خوبه که با پایین انداختن سرش و یا یه نوازش کوچولو ، بهت می فهمونه که می تونی گریه کنی. خیلی خوبه. خیلی. خوبه که کلافه نمی شه و مثل قبل تر ها سوال پیچت نمی کنه. خوبه که بعد که تموم شد ، لبخند می زنه و مثل قبل...
-
روز دانشجو مبارک!
سهشنبه 18 آذر 1393 12:04
سلام طوری نیست! نگران نشید! همون 16 آذر روز دانشجو است. خب ما دیر رسیدیم دیگه! نه یعنی دیر هم نرسیدیم ها! اونقدر دیروز و پریروز در استرس بودیم که حال وبلاگ نویسی نداشتیم. چرا؟ دقیقا به این دلیل:" اگه استاد. راهنمام به من اس تبریک روز دانشجو بده، چه خاکی تو سرم کنم." می دونید؟ دلم نمی یاد، یاد ملانصرالدین به...
-
اولین متلک عمرمان
سهشنبه 11 آذر 1393 10:35
یادش به خیر ! ما در دوران دبیرستان، برای درس آزمایشگاه فیزیک و زیست شناسی می رفتیم یه مرکزی که نزدیک دبیرستانمون بود. یه آزمایشگاه مجهز بود با یه عالم حیوانات تاکسیدرمی شده. خیلی خوب بود. ولی بهتر از اون این بود که با دو تا دبیرستان پسرانه اطرافش هم کلاس داشت و ما سه دبیرستان مشترکا ازش استفاده می کردیم. (بهشتی بود)!...
-
نمی دونم چرا اینطوری شد!
چهارشنبه 28 آبان 1393 17:05
یه کاری بود که بارها به پسر گفته بودم که نباید فراموش کند. ولی تقریبا همیشه فراموش می کرد. یک هفته تحریم از تلویزیون، نصیحت ، تحریک حس همدردی ، هیچکدام موثر نبود. یک روز ظهر که دوباره همان وضع را داشتیم، دیگه حس کردم که کم آوردم. نشستم روی مبل و خواستم بیاد پیشم. دستش رو گرفتم و گفتم که دوباره هم انجامش ندادی؟ پسر...
-
عدد شانس
یکشنبه 18 آبان 1393 22:27
تا حالا شده که یه عددی رو مثل عدد شانستون بدونید؟ عدد های 8 و 13 عدد های شانس منند . از دیدنشون هیجان زده می شم و اکثرا هم وقتی این عدد ها هستند یه آرامشی دارم از اینکه کار خوب انجام می شه. یادمه که شماره دانش آموزی ام به 8 ختم می شد. سال ورود به دانشگاهم همینطور و در شماره دانشجویی ام هم عدد 13 بود. شماره دانشجویی...
-
اصبر علی ما اصابک
یکشنبه 11 آبان 1393 11:22
سال 72 بود ، دوازده سالم بود. یکی از اقوام فوت کرده بودند و خیلی ها از شهر های دیگه اومده بودند. اون دختر خانم هم از تهران اومده بودند. یه جوراب شلواری پارازین پاش بود و یه دامن شلواری مشکی یه وجب بالای زانو و یه بلوز مشکی. حتی الان هم تو خانواده ما در عزا کسی اینچنین لباس نمی پوشد. ولی اون یه دختر سرتق بود که به...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 آبان 1393 09:13
ساعت 10 کلاس دارم و هنوز اینجام . تازه یه کاری هم مدرسه پسر دارم و بعدش باید بروم دانشگاه. هفته قبل 21 دقیقه دیر رسیدیم. امان از دانشجو های سو استفاده گر! خودم رو نمی گم ها ، اونایی که بعد از من می آیند را می گویم. چقدر هوا خوبه! هیچ کدوم از کارهام انجام نشده، کلی مشکلات و گرفتاری، و هزار تا کار عقب افتاده، بدون...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 آبان 1393 16:43
رصد کردم می بینم که همسر تقریبا سالی یک بار عشقولانه می شه. البته روزهای نامزدی، هر روز، روزهای عقد، هربار که با هم بودیم و بعد عروسی تاقبل از تولد پسر، هر دو یا سه هفته و بعد هم تقریبا هر یک سالی یک بار. به این صورت که یک دفعه شروع به ابراز محبت در حد خفن (مثل همان دوران طلایی نامزدی) می کند طوری که نگران سلامتی اش...
-
گم شدم....
چهارشنبه 30 مهر 1393 16:48
این روزها انگار گم شدم. گاهی مثل ادمی هستم که توی یه بیابون بزرگ و یه طوفان با سختی جلو می ره و احساس می کنه صداش می زنن، اما از کدوم طرف....؟ این روزها دلم برای خودم تنگ شده. همون خودم جانی که دوستش داشتم. این خود الان دوست داشتنی نیست. یه جورایی دوست دارم کلا بودنش رو از زندگی ام پاک کنم . کاش می شد یه قسمت هایی رو...
-
لیاقت عشق
پنجشنبه 24 مهر 1393 17:55
چهار تا مرد از کوچه مون می گذشتند. یکی شون که موهاش جو- گندمی بود و با لباس های اسپرت ، حدود 55 ساله به نظر می اومد به بقیه گفت:" بعد از 30 سال زندگی، هنوز نماز و روزه هایی که خانمم برای رسیدن به من نذر کرده بود تموم نشده، اونقدر که نذر کرده بود". صداش احساس رضایت نداشت، احساس افتخار به عشق همسرش رو هم نداشت...
-
فول آو انرژی!!!!
شنبه 19 مهر 1393 20:26
درست در همین لحظه متنی که لیلی نوشته بودرو خوندم. خودش رو در چند خط گفته، البته حقایقی از خودش رو. و من نمی دونم چرا یک لحظه حس کردم می خوام پرواز کنم. واقعا نمی دونم. فقط از اینکه این همه آدم شبیه به هم و در عین حال کاملا متفاوت از هم هستیم.، خوشحالم کرد. من می خوام از فردا یه روز دیگه تو زندگیم رو شروع کنم. از همین...
-
روز جهانی کودک
پنجشنبه 17 مهر 1393 10:53
دیروز همانطور که می دونید ، روز جهانی کودک بود .اینها کادوهای ما به پسر است. یک بسته ماژیک باحال. و یک جالباسی (فرمودند که مگه جالباسی می شه کادو! )ببینید! http://s5.picofile.com/file/8144930184/IMAG0441.jpg طبق برنامه از قبل تهیه شده، با دوستان پیاده روی و کوه و آن دوستم که بیمار است و بچه هایمان رفتیم کانون پرورش...