روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود
روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

برای خودم

این روزها خیلی حساس شدی! منتظری یه ندا بشنوی و اشک بریزی.

خوبه که "ح" وقتی اشک می ریزی ناراحت نمی شه. خوبه که با پایین انداختن سرش و یا یه نوازش کوچولو ، بهت می فهمونه که می تونی گریه کنی. خیلی خوبه. خیلی. خوبه که کلافه نمی شه  و مثل قبل تر ها سوال پیچت نمی کنه.

خوبه که بعد که تموم شد ، لبخند می زنه و مثل قبل برا اشک مواخذه ات نمی کنه.

خوبه که زندگی همه رو بزرگ می کنه.

خواب هات دیگه آروم نیستند. صبح ها از اذون بیداری و باز هم شب ها به سختی خوابت می بره.

این روزها دلت برای خودت تنگ شده. خیلی زیاد.

دوست داری بتونی از ته دل بخندی. دلت دوست هات رو می خواد. دوباره کوه رفتن، شادی، سرگرمی.

دلت می خواد با "ح" مسافرت برید. شب های مسافرت "ح" خیلی خوبه. عشقولانه و مهربون. پسرک هم سرگرمه. مسافرت ها خیلی خوبن.

دلت آرامش می خواد.

دلت بافتنی می خواد، که هی "ح" بیاد وجبش کنه و پسرک براش شادی کنه. دلت آرامش می خواد.

می دونی! همه چیز دست خودته.

"ح" عزیزت الان فرسنگ ها دورتر از اینجاست، شهرکرد، سرماخورده، چشم هات باز نیست!، براش داروهاش رو نبستی!، آویشن نبستی!، دیشب مجبور شد از شدت گرفتگی بینی اش شبانه بره و از سوپری آویش بخره. خوب ازش مواظبت نمی کنی و الان دیگه ملامت خودت هیچ فایده ای نداره. 

الان بلند شو!

تو مامانی! تو همسری! تو دختری! تو دوستی! تو خواهری!

تو خیلی هستی!

تو خوبی!

الان و در این لحظه هر چی بودی و کردی، تمام!

از الان ! همه کارنامه تو از الان نوشته می شه!

امشب قبل از خوابت دوباره بیا اینجا!

بنویس که چقدر خوب بودی!

من تو رو خیلی دوست دارم. خیلی!

خودت رو دوست داشته باش! خیلی!

نظرات 4 + ارسال نظر
پژمان سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 04:23 ب.ظ http://lahzelahzeomrman.mihanblog.com

این ها مراحل تغییر نگرش هستن. از ذوب شدن شروع میشه و به رفتار منجر می شود. مواظب باش وسط راه یه دفعه به عقب برنگردی آخی نمی دونم چرا برای ح جیگرم کباب میشه

سلام
تا حالا خیلی "یه دفعه" به عقب برگشتم و این برگشت ها درجا زدن زیاد داره.
اما من آن مورم که همواره به دنبال رسیدن بود.
جیگر منم الان کبابه.
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!

پژمان سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 04:10 ب.ظ http://lahzelahzeomrman.mihanblog.com

بنده خدا ح

نهالم سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 01:21 ب.ظ

آره دوس داره.اخه خدا خودش از ناامیدی بدش میاد.
یه راه دررو برامون گذاشته

نهالم سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 12:16 ب.ظ http://asemane-abie-farda.blogfa.com

واقعا. اگه آدم به خودش بفهمونه که از الان کارنامه ش نوشته میشه خیلی آروم میشه و بهتر میتونه مسیر زندگیشو طی کنه...

سلام
این یه امیده که خدا داده.
ما هم که زرنگ
حس می کنم حتی این طور زرنگی ها رو هم خدا دوست داره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد