ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام .
نمی تونم رمان بخونم و خیلی تو جوش نرم. مثلا یه رمان که هیجان انگیز و پر از شادی است و چیز های خوب(داریم؟) منو هیجان زده می کنه. ولی وقتی یه فضاییی غمگین باشه، یا خیلی با اون شخصیت رمان که مظطرب و ناامیده همزاد پنداری(همذات پنداری) کنم، تمام روز انگار برا خودم اتفاق افتاده! تازگی ها دارم به یه چیزهایی می رسم. و اون هم اینه که خودم در ورود این احساسات رو درز بگیرم. که.....
یواشکی: اگه می دونم فضای یه رمان چیه هر چند نویسنده اش رو دوست داشته باشم، نخونمش . یا فیلیم که حس شادی به من نده، نبینم خوب!
منم خیلی درگیر میشم با شخصیتا.
بعضی اوقات مثلا چن روز ذهنم درگیر میشه که چی شد که فلان شد و ممکن بود بعدش چی بشه و اینا :/
کاش می شد که کمتر درگیر یه حس یا فضا یا تصویر در یه رمان یا فیلم و یا هر چی بشیم!
حالا همه با هم بگین آمین!
من هم این احساسات پخش و پلا را زیاد دارم.
آره! باید بتونیم کنترل کنیم.
راستی سلام.