روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود
روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

طاعات قبول

سلام فرا رسیدن رمضان المبارک، مبارک!

هیچم دیر نیست! هنو خیلی مونده تا عید!

با تشنگی و گرسنگی چطورید؟

ما باز هم تنهاییم و همسر در ماموریت و اینبار خارج از کشور. فلذا ما اصلا حوصله پخت و پز نداریم.

افطار امروز یک سوپ آب زیپو پختم که کافرنبیناد! یعنی موادش خوب بودا، ولی حال من الان خرابه! فکر کنید که دم افطار یه شربت کم شیرین خاکشیر خنک خوردم  و چای و بعد هم سوپ! الان احساس می کنم که در اندرونم دریاچه ای در حال استراحت است.

یعنی واقعا خدا در این ماه هر چه بخواهیم اجابت می کند؟ لطفا یکی در مورد معوقات ماه رمضون گذشته و قبل از اون یه توضیحی بده ! یه حاجت که این همه بکش بکش نداره که! قربونت ! نمی تونی واقعا؟!!!!! (اصلنم طلبکار نیستم، خب خدای منه! همین قدرم توقع نداشته باشم که بی نیازم و خودم خدا که!)

خدایا شکرت! منت سرم گذاشتی که هستم، می دونم اما قبل از این بود اگه نبودم چه فرقی داشت؟!!!! الان دیگه قربونت نباشم فرق داره!!!! خلط مبحث نشه !

از اولش اگه این دنیای بی ریخت نبود چی می شد؟؟؟؟



پ.ن : از جمله مناجات ما در ماه رمضان است دیگر!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
پژمان شنبه 6 تیر 1394 ساعت 09:20 ق.ظ

سلام
طاعات و عبادات قبول ان شاالله
میبینم که آقای همسر تشریف بردن فرنگ!!!!!!
خدا دادن و ندادن هاش عین حکمته. اینکه چرا خلق کرد هم که سوالش در حد ما نیست. اصلا دلش خواست. دارندگی و برازندگی.
خدا رو شکر که هستیم و فرصت عبادتش رو داریم.

سلام دوست عزیز!
طاعاتتون قبول!
بعد از مدتی وارد وبلاگم شدم و پیامتون رو دیدم. درست می گید! اصلا هر چی خودش می خواد! اعتماد می کنیم به خواسته اش!
راستش روزهای سختی گذروندم. مرگ دو عزیز در تصادف، که اونقدر آسیب دیده بودن که قابل شناسایی نبودن و کنارشون همسرش اونقدر سالم مونده بود که به مراسم دفن رسید وخودش گذاشتشون تو قبر.
خدا بلا رو از همه دور کنه.
آقای پژمان قدیمی ! امشب خیلی براتون دعا کردم. هر چی خیره خدا روزیتون کنه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد