روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود
روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

شهر موش ها

سلام 

دیشب رفتیم فیلم شهر موش ها را دیدیم. سینما آزادی فقط 12 شب داشت و ما هم که مجبور! رفتیم سینما بهمن (میدون انقلاب). یک سالن مملو از بوی نم، بسیار سرد، و فقط سه ردیف نشتسته بودیم. فیلم احتمالا پر زحمتی بوده (در مقایسه با هالیوود نگفتم ها! بعد تذکر ندید). اما نه قصه جدیدی داشت و نه صدابرداری خوبی. یک فیلم شتاب زده. آنقدر آوازها قاطی بود که ما هم به زور از صدای تقلید یافته و موزون شده، اصل کلمات را پیدا می کردیم ، چه رسد به بچه ها.  

من و همسر که همش ساعت نگاه می کردیم تا کی تمام می شود. و انگار پسرمان هم همینطور بود چون هر دو دیقه یک بار روی صندلی ما خم می شد و خنده ما را در می آورد. 

چیزی که خیلی برایم جالب بود نظریه پردازی بلند بلند بچه ها از جمله پسر خودم بود که با دیدن هر صحنه ای ، بعدیش رو پیش بینی می کردند، آن هم بلند بلند. که با توجه به جمعیت کم داخل سالن و جمع بودنمان ، مثل میهمانی خانوادگی شده بود.  

کلا همسرم می گفت : " مرضیه برومند اون موقع ها هم برای ما که بچه بودیم این فیلم را ساخت و خداوکیلی هم برای بچه ها خیلی خوب بود و الان هم  مضامینش بیشتر برای ما که بزرگ شده ایم بود." آخه خیلی چیز ها با صدای جالب برای بچه ها گفته می شد ولی مناسب بچه ها نبود.  و قضیه اصلی هم همانی بود که در بچگی دیدم. ولی بدترین قسمت قضیه اون اسمشو نبر هایی بود که خیلی وحشتناک تر از اون زمان طراحی شده بودند و حتی ما هم ازشان چندشمان می شد .  

کی قرار است به نیاز بچه ها فکر شود. به این که قرار است یک فیلم خوب زندگی کردن ر ا به بچه ها بیاموزد و سر گرمشان کند ، نه اینکه به هیولاهای شب هایشان یکی دیگر هم اضافه کند و به نگرانی هایشان این که " اگه وقتی بچه گربه رو مامانش ول کرد ، این بچه موش های مهربون پیداش نمی کردن چی می شد؟"  

 

پ ن: ار خواب که بیدار شدیم با این نامه کنار کامپیوتر مواجه شدیم. یه طوری نوشته که بعد نتونم هیچی بگم. 

http://s5.picofile.com/file/8138811000/IMAG0305.jpg

نظرات 4 + ارسال نظر
Birsan چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 02:19 ق.ظ http://birsan-21.blogfa.com/

منم تصمیم دارم همین روزا داداش کوچولومو ببرم شهر موش ها رو ببینه(ببینیم)
پسرتون هم حوصله ش سر رفته بود؟!خسته کننده ست؟!! یعنی برای بچه ها مناسب نیست؟!!

نه! من توقعم بالاست. ولی پسرم خیلی در موردش حرف نزد که نشون می داد خیلی جذبش نشده. و هم اینکه ما ساعت 8 شب رفته بودیم ، شاید به خاطر همین پسرم خوابش گرفته بود.

خورشید شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 01:51 ب.ظ http://7070.blogfa.com/

نه گلم یه پست بنویس و توش یه کتاب معرفی کن بعد هم به5نفر از دوستات خبر بده تا اونها هم همین پست رو ادامه بدن
یک کتاب معرفی کنن و به5نفر پیشنهاد معرفی کتاب بدن

اوه بسیار خوب!

خورشید جمعه 14 شهریور 1393 ساعت 06:53 ب.ظ http://7070.blogfa.com/

منم میخواستم فردا یا پس فردا برم
حالا چیکار کنم نرم؟

نه بابا! اصلا منظورم این نبود که بده! خیلی خوب ، اونطوری که از برومند توقع داشتم نبود. برای یادآوری خاطرات خیلی خوب بود.

خورشید جمعه 14 شهریور 1393 ساعت 06:51 ب.ظ http://7070.blogfa.com/

دعوتی به معرفی کتاب

کجا؟ وبلاگت؟ یه وبلاگ خوب به اسم لذت های پراکنده توی لینک هام هست ببینش ! خیلی خوبه! به وبت سر می زنم ببینم چه خبره! همین الان از یه گردش لذت بخش برگشتیم و هلاکم. می خونمت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد