روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود
روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

رازداری پسر

در این چند روز گذشته ، به هر کدام از دوستانمان که رسیدیم (مادر های دوستان پسرمان) با خوشحالی می گفتند: تبریک! حامله ای؟ 

منم که حساس ! همش تقصیر شوهرمان است که نگذاشت مانتو مشکی بخرم. مشکیه کلی لاغر نشونم می داد. ولی با این یکی خودمم قبول دارم که کمی کپل می شوم. 

حالا دوستان که فقط از روی ظاهرم حدس بارداری نزده اند که! قضیه از رازداری پسر جان سرچشمه می گیرد. من امسال تصمیم به بارداری مجدد داشتم و به پسر که هی دنبال داداش بود هم مژده اش را داده بودم که البته فرصتی که برای خودم گذاشته بودم، پرید و من نتوانستم طرف دیگر معامله را راضی کنم . اما یادمان رفت به پسر که مدت ها است منتظر بچه است هم بگوییم. و از اردیبهشت منتظر است که سال دیگر بچه ما از بیمارستان به خانه می آید. 

خلاصه که به همه گفته که بهار آینده ما نینی خواهیم داشت. و ما چند روز است که به هر که می رسیم توضیح می دهیم که " نه بابا! بچه کجابود؟"،"مانتوام اینطوری نشون  می ده"، " رنگ و روم مال مریضی هایی است که یک ونیم ماهه درگیرشم" و...

نظرات 2 + ارسال نظر
Birsan جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 02:20 ب.ظ http://birsan-21.blogfa.com/

رازداری پسر نه "بدقولی مامان"

بدقولی مامان نه! لجبازی بابا!

خورشید پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 11:56 ق.ظ http://7070.blogfa.com/

به به عجب پسر راز داری
اصلا چه معنی میده به بچه وعده الکی بدی
والا تا پیش بچه بد قول نشدی یه فکر بکن

کاری از دست من بر نمی آد. با وجود تز دکتری ام و هزار تا گرفتاری دیگه، بازم حاضر شدم ، ولی اقا می فرمایند که برای تو خیلی سخت خواهد بود و بیخیال شو! اینم از بابای بچه.البته من یکسری مشکلات هم دارم که حاملگی هام رو پر ریسک می کنه و کلا همسرم هم برای حل همه مشکلات راه خذف صورت سوال رو پیشنهاد می ده!
حالا ما بازم از محسنات بچه دوم سخن خواهیم راند تا ببینیم چه می شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد