روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود
روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

کاردستی ما ..

سلام هدیه همسر که یک عدد جو....نه!نه! اشتباه نکنید! جوراب نه! یک عدد تی شرت سفید قشنگ بود را اهدا کردیم! هر سال می دونم که نباید به پسرم کادو رو لو بدم ها! بازم سال بعد گولش رو می خورم. 

پارسال همش به باباش می گفت :" بابا دو تا حدس می تونی بزنی! یه راهنمایی ، بو و اینا هم نمی ده! بعدم به من اشاره می کرد که " لو ندی ها!" باباشم که مرده بود از خنده و هی حدس های غلط می گفت تا بچه مون از اینکه راهنمایی "راه گم کنی" گفته، ذوق کنه. 

امسالم که بد تر از پارسال! نذاشت بیچاره شلوارش رو عوض کنه و در حالی که با یه دست کمربند باز شده اش رو چسبیده بود کادو شو باز کرد!!! چیزی به اسم صبر براشون معنی نداره! دو ساعت به اومدن همسرم مجبور شدم کادو رو نشونش بدم و به جاش گوشی تلفن رو قایم کردم!  

وقت بازکردنش هم گفت:" حدس بزن چیه ؟ اولشم "تی" داره، آخرشم ert داره! باباشم گفت: " تبلرت tablert". نمی دونید از حدس اشتباه باباش چه ذوقی کرد! 

اینم کارتی که از اینترنت یاد گرفتم و کادوی همسر.  

http://s5.picofile.com/file/8123121634/IMAG0132.jpg 

پ ن: به همین سوی چراغ! همسامون جوراب به شوهرش کادو داد! سوتی دام حسابی! فکر کردم می خواد سر کار بذاره شوهرش رو و منم کلی با ذوق و شوق گفتم کاش جوراب نو خونه داشتیم برا حال گیری عالیه! بعد که فهمیدم قضیه جدیه، دنبال سوراخ موش بودم از خجالت!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد