روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود
روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

بچه شیطون

سلام 

گردنمُ دلمُ پاهام درد می کنن حسابی! 

در ۴۸ ساعت گذشته فقط ۶ ساعت خوابیدم و عین ... کار کردم. ولی در عوض تموم شد. خدایا آخر و عاقبتش رو ختم به خیر کن! انشالله!  

امروز مدسه سانمان جلسه بود. معلمشان درباره یکی از بچه های شیطون کلاس گفت که دیروز پاک کنش رو پرت کرده تو دیوار و نمی دونم چی رو انداخته! با همسرم سر تکان دادیم که به به چه بچه هایی! چشم مامان باباهاشون چراغونی! 

مدیونین اگه فکر کنین اون جونوره بچه خودمون بوده!  

امروزم تحریمه تا حالش بیاد جا!  

خب بریم بخوابیم که باید سانمان امروز بروند امتحان یو ..! 

هی روزگار انگار همین چند روز پیش بود وبلاگ زدیم . به همین زودی چند روز گذشت!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد