روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود
روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

آغاز

بسم الله الرحمن الرحیم  

امروز اولین وبلاگم رو ساختم.  

می خوام اولش خدا رو شکر کنم.  

دستور مامان نازم بود. گفت بعضی وقت ها آخر نماز هات یه سجده برو و یه شکری هم از خدا بکن. قربونش برم که فکر کرده خدا رو فراموش کردم

از حالا هر روز می یام اینجا از کارها و اهدافم می گم. کار هایی که انجام دادم، درصد رضایتم و درصد زیر آبی رفتن هام.

دیگه باید دختر خوبی باشم . 

شب می یام و زمانی رو که امروز صرف پروپوزالم کردم رو می نویسم. 

شروع با بلاگ اسکای. 

 

پ.ن.: همونطور که اون بالا نوشتم. اینجا می نویسم تا فراموشم نشود که اهدافم چیست. تا یک روز پسرم بداند و بخواند. 

و آن روز که من می دانم همه آرزوهایم محقق شده، راه حرکت را از اینجا بیاموزد . بداند که زندگی با همه پستی ها و بلندیها و با همه کمی ها و کاستی ها زیباست. ولی این زیبایی از آن اآنان است که آن را بخواهند. ببیند حتی من هم سختی زیاد داشته ام، روزهای ناامیدی و خستگی وناکامی بسیار کوتاه اند ولی هستند تا روزهای کامیابی بیشتر به چشم بیایند.

این وبلاگ برای آینده پسرم است. 

همیشه سلامت باشی عشق من، پسر من، زیر سایه امام زمان و با سلامتی و عزت و زیر سایه پدر و مادرت. انشاالله.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد