روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

روز پدر

ما روز پدر امسال کلی برنامه با پسر ریختیم،

کیک پختیم و قایم کردیم، پسر سه تا کادو درست کرد. من یک غذای خوشمزه پختم. و همسر را که روز جمعه ای هم رفته بود شرکت، حسابی سورپرایز کردیم. کیک را بردیم پارک لاله و اونجا رونمایی کردیم که اونقدر همسر عطش داشت که همش می گفت " بریم یه چیز خنک بگیریم با این کیکه بخوریم" و وقتی هم چیز خنک خوردند هم باز هم کیک کم خوردند . کلی برا کیکه زحمت کشیده بودم.

البته بعدش که اومدیم خونه و عطششون رفع شده بود همش رو گذاشتن رو اپن و هی می رفتن سر وقتش، ما هم ذوق مررررررگ!

چون ناهار مفصل بود، شام همون کیکه بود . کادوهای پسر که کلی براشون وقت گذاشته بود رو در ادامه می بینید.

 ما هم یه پیراهن.

نظرات 1 + ارسال نظر
پژمان یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 ساعت 03:30 ب.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام
ان شالله همیشه سایه همدیگر رو سر هر دوتون باشه و جمعا بالای سر پسرک و جمیعان زیر سایه خداوند سلامت باشد پیراهن یا جوراب؟ مساله این است

سلام
ممنون!
وای جوراب نه!!!!!!!!
ما هر سال پیراهن می خریم. فقط پارسال تی شرت خریدیم. چون در این مقوله سلیقه ما را خیلی قبول دارند. برای تولد هم هدیه های دیگر مثل اودکلن، کت اسپرت، ست کمربند، کیف دوشی، کیف پول. ولی روز مرد فقط پیراهن (وای تا حالا بهش فکر نکرده بودم، واقعا چرا اینطوری می شه؟)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد