روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

فکر می کنم....!

فکر می کنم که از یه جایی به بعد دیگه اونقدر با همسرت یکی می شی ، که هم راحت دعوا می کنی و هم راحت آشتی!

دیگه اقدام برای آشتی مثل قبل سخت نیست! احساس اینکه مظلومی رو بهت نمی ده، بیشتر مثل اینه که " حقمه که الان نخوام قهر باشیم" و طرف دیگه هم معمولا استقبال می کنه!  یعنی مطمئنی که استقبال می کنه! خب! الان دیگه یکی شدن رو کاملا می تونم احساس کنم. انگار که جزیی از منه ، خب پس منافع مون مشترکه! مثلا غرور من و اون یکیه!

پ.ن: بعد از اون دعوای دو پست قبل یه دعوای دیگه هم بود!