ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سال 1379 صحن سقاخونه اسماعیل طلا!
با دختر عموم تصمیم گرفته بودیم که تا صبح حرم بمونیم. شام نخورده بودیم و رفته بودیم حرم. عموم نگران ما می شه و وقتی تلفن زدیم که به خونه خبر بدیم که شب می مونیم ، گفت بمونیم تا بیاد دنبالمون. وقتی اومد تقریبا ساعتای یازده شب بود ، مارو برد یکی از اغذیه فروشی های اطراف چهار راه شهدا و برامون ساندویچ زبون و مغز گرفت و به زور به خوردمون داد. همه چیز اونشب یه حس غریبی داشت. حال عجیب اونشب و حال عجیب عموم که الان ۱۰ ساله که زیر خاکه اونشب عجیب بود. وقتی روی زمین سرد سجده رفت و یک سجده طولانی و پر از اشک کرد و زمین خیس شد. وقتی که ساعت سه نیمه شب قصد برگشتن کردیم و از این صحن گذشتیم.
این صحن اونشب تاریک بود و این برای من که همیشه چه روز و چه شب حرم رو پر از نور دیده بودم عجیب بود. و از اون عجیب تر جمعیت زیادی بودن که از کنار پنجره فولاد تا نزدیکی های سقاخونه خواب بودن.مریض هایی که با طناب دخیل بسته بودند به پنجره فولاد. مادرایی که نشسته خوابشون برده بود . پیر و جوون ، مرد و زن.
دقیقا کنار سقاخونه وایستادم انگار خدا می خواست این صحنه رو حتما ببینم. در حال گذر از صحن بودیم و عموم و دختر عموم داشتن فاصله می گرفتن. لرزیدمُ مبهوت شدم . اشک چشمام رو پر کرده بود که یکدفعه ُ صدای یه جیغ بلند... و جمعیت خوابزده و حیرونی که با طناب بسته شده بودن و می خواستن از وحشت فرار کنن... هیچوقت نفهمیدم چی شد.... یه عده می گفتن که یکی تو خواب شفا گرفته و اون جیغ مال مادرش بوده که وقتی دیده بچه فلجش یکدفعه پا شده تا را بره اونطوری جیغ زده. نمی دونم در عرض اون زمان کوتاهُ یعنی نیم ساعت بعید می دونم که بشه خیلی رو صحت این ادعا حساب کرد. ولی چیزی که واقعیت داشت این بود که اون همه مریض که با امید اونجا شب رو صبح می کردن اونشب هم وحشت کردن و هم امید وار شدن. اونشب من نگران بچه هایی بودم که شفا نگرفته و نا امید رفتن، نگران مادرهای نگران بچه هاشون. نگران بچه ای که به تبرک لباساش تو تنش پاره شد. اونشب خیلی عجیب بود. تو یه چشم به هم زدن انگار همه دنیا به اون صحن هجوم آوردن. عموم ما رو کشید و از صحن بیرون برد.
و من هنوز هر وقت از اون جا رد می شم از امام رضا می پرسم :" دیگه به کیا شفا دادی؟ کجاها حاجتمون رو روا کردی و حتی خودمون هم نفهمیدیم که از یه دعایی بوده که یه روز رو به سوی حرمت کردیم؟ امام رضا! چرا تو دانشمند عرب و عجم بودی و ما فقط ازت حاجت می خواهیم؟
چرا طب الرضا تو اس.رائی.ل مورد توجه است و برای تدریس بهش رجوع می شه ولی ما خیلی هامون یک بار هم ندیدیمش؟"
امام رضا! می شه به هر کس که دوستت داره یه کم از خودت رو بشناسونی؟
میلادت مبارک! مبارک به همه ما!
آمده ام بلکه نگاهم کنی تشنه یک صحبت طولانی ام
آمده ام با عطش سالها تا تو مرا عشق بنوشانی ام
محمد علی بهمنی
http://s5.picofile.com/file/8139422534/photo_by_seyed_mohamad_hadi_shafiee.jpg
چقدر ما تو این مدل هواها رفتیم حرم. خدایا شکرت!
هیوا یه شعر گفتم برای تولد امام رضا . خواستی تو وبم نوشتمش بخونش(پست امام مهربانی ها)
ممنون . حتما می خونمش!
سلام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/103.png)
تبریک با تاخیر
شعر و عکسی هم که گذاشتین خیلی قشنگن
ممنون
منبعش روش هست. یه وبلاگ که مال یه عکاس حرمه.
سلام
ممنون از کامنتتون و تبریک ولاذت
سلام ممنون که خوندید.انشاله که برکت امام رضا شامل زندگی شما و همه ما باشه.
سلام
زیارت قبول بعد از این همه سال!
خوبه ما هم بریم یه شب خودمونو به پنجره فولاد ببندیم بلکه از عمومی بودن بیائیم بیرون!
سلام ممنون اونجا شفا می دن، نه کارت داشجویی. البته یواشکی بگم که من کارت دانشجویی ارشد و دکتری ام رو فکر کنم که همون جا گرفتم. برای ارشد دو ماه از صبح تا 10 شب تالار مولفین کتابخونه حرم درس می خوندم و قبل از اینکه بیان دم حرم دنبالم تکیه می دادم به دیوارهای بست شیخ طبرسی و به گنبد نگاه می کردم و با امام رضا حرف می زدم. یادش به خیر! انشاله که شما هم زودتر هر چی بخواید رو بگیرید.
دلم براش تنگ شده هیوا
دیدار من و آقا یه ساله شد
به آرامش حضور در کنارش احتیاج دارم
انشاله هر چه زودتر قسمتت بشه!
سلام
باز هم در به در شب شدم
ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم
از دور سلام
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
ولادت مولایمان را تبریک عرض میکنم
به وبلاگم سر بزن، نظر هم بدی چه بهتر، خواستی لینکم کنی چه بهتر تر، اگرم هیچکدومو نخواستی کچل بشی تا حالت جا بیاد!!!
کچل شدن یا نشدن مسئله این است!
به نظرم که ارزششو نداره کچل بشی! حالا دیگه خود دانی
http://follower12.blogfa.com
phantom.s.94.s@gmail.com
سلام
من هم تبریک!
نه نمی ارزه کچل بشم اومدم!
خشن!