ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یک روزهایی همش خودت را دوست داری. همش برای خودت چیز های خوب می خواهی. همش دوست داری بخوری. دلم دمنوش خواست. نسکافه، سیب زمینی سرخ کرده، پارک رفتن و خیلی هاش را هم بر آورده کردم. ناهار کباب دیگی پختم و با دختر عموم خوردیم و خوش گذشت. وهمش هم می گفتم کاش شیرینی داشتیم. به شدت هوس خوردن شیرینی فنجانی با چای دارچین کنار همسر و در حال دیدن یک فیلم زیبا کرده بودم.
چهارشنبه از آن روزها بود. نمی دونم تجربه اش را دارید یا نه؟
اما برعکس همیشه به همسر زنگ نزدم.
همسر طبق معمول به خاطر جلسه دیر آمدند خانه، و بر عکس من از ظهر همش دلم برایش تنگ می شد.
وقتی غروب در را برای همسر گشودم از دیدن جعبه شیرینی در دستش کلی خوشحال شدم و دست دیگرش هم یک جعبه بود. یک ماگ خوشگل برایم خریده بود.
یک ماگ برای خوردن دمنوش با شیرینی فنجانی.
(همسرم شیرینی دانمارکی دوست دارد و اکثرا من هم شیرینی تر دوست دارم و جعبه شیرینی ما همیشه از این دو نوع است)
اون شیرینی ها با نسکافه کنار همسر بسیار لذت بخش بود.
همسر می خندید و می گفت: " واقعا اینقدر خوشحال شدی؟
می شه کادوی سالگرد ازدواجمون هم برات ماگ و شیرینی بخرم؟
دیگه ما هم تقیه کردیم تا فکر نکند مناسبت های بزرگ را هم می تواند من شکمو را با شیرینی گول بزند
چه بامزه.
ماگتم مبااارکـه
کاهوی ریز خرد شده هستن
چقدر ریز خرد شده! مثل خلال پسته هستند.
سلام
قدر همسرتونو بدونین
سلام و
.
ممنون .
قدرشو می دونم .امیدوارم اونم به خاطر داشتن من همیشه خدا رو شکر کنه. البته من تقریبا همیشه دارم این نکته رو بهش خاطر نشان می کنم
به اینها میگن تلپاتی های عاشقانه
دقیقا.