روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

روز مرگی های یک مامان دانشجو، شایدم ...

می نویسم تا فراموشم نشود

تاتار خندان

سلام 

" تاتار خندان"،این کتاب یکی از قشنگ ترین رمانهایی بود که در عمرم خوندم. اثر غلامحسین ساعدی. این پزشک ایرانی عاشق که سر انجام هم به عشقش که دختری تبریزی بوده نمی رسه، اوایل انقلاب از ایران می ره و در پاریس سال 64 از دنیا می ره. 

داستانش درباره پزشکی است که به روستایی میره و روزمرگی هاش رو در این دهکده، فرهنگ عجیب و جالب مردم و زندگی اونها و احساساتش رو به تصویر می کشه.  

نویسنده خیلی قشنگ روابطی رو به تصویر می کشه که ما هم به خوبی درکشون می کنیم ولی می دونیم مال این دوره نیستن. 

این کتاب رو دختر عموم شبی از شبهای اسفند 92 به من داد تا بخونم. در حالی که اونشب مراقب خودش بودم تو بیمارستان.(بینی اش شکسته بود و عمل کرده بود). فکر کنم بعدش کلی پشیمون شد . چون سرم رو می کردم تو کتاب و یه دفعه متوجه می شدم که زمان زیادی گذشته. شاید بدجنسی باشه، ولی از اون شب سخت، احساس های خوبی برام به یادگار مونده. کلا این دختر عموم انرژی اش برای من مثبت است.

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلی دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 09:19 ب.ظ

مرسی هیوای عزیز

خواهش می کنم لیلی جون!
خوشحالم که اینجا سر زدی و ممنون!

خورشید شنبه 7 تیر 1393 ساعت 05:15 ب.ظ http://khorshid92129.blogfa.com/

این کتاب رو نه دارمش و نه خوندمش
یادم باشه در اولین فرصت تهیه اش کنم

زیباست. برای من این قسمتش که روابط ساده زندگی ها رو حول و حوش دهه چهل و پنجاه به زیبایی نشون می داد زیبا بود.

Birsan سه‌شنبه 3 تیر 1393 ساعت 07:24 ب.ظ http://birsan-21.blogfa.com/

واای رمااان... چند وقته بدجوری دلم میخواد رمان بخونم ولی متاسفانه...
امیدوارم یه روزی بتونم بخونمش..
ممنون

خیلی قشنگه . حتما بخون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد